گناهان چشم چیست؟ و ما باید نگاه و چشم خود را از چه چیزهایی پوشیده بداریم؟ به عبارت دیگر: خداوند متعال، چه چیزهایی را برای چشم، حرام کرده است؟
در کتاب روش تدریس کلاسهای پرورشی، یک نمونه موفق از طرح موضوع در گروه، توسط یک دبیر پرورشی در پنج بخش، به تفکیک مطرح شده است که طرح آن در این مجال بیمناسب نیست.
عنوان بحث: دعا
1. مقدمه بر انگیزاننده
می توان جلسه را با طرح یکی از موارد زیر آغاز کرد مثل اینکه گفته شود:
منت خدای راعزوجل که طاعتش موجب قرب است و شکر اندرش مزید نعمت، هر نفسی که فرو میرود ممد حیات است و چون بر میآید مفرح ذات، پس در هر نفسی دو نعمت موجود و بر هر نعمتی شکری واجب.
از دست و زبان که برآید کز عهدهی شکرش بدرآید
بنده همان به که تقصیر خویش عذر بدرگاه خدا آورد
ورنه سزاوار خداوندیش کس نتواند که بجای آورد “گلستان سعدی”
و یا بیان داستان دعای حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در حق همسایهشان که بطور کامل در کتاب ارزشمند “داستان راستان” آمده است.
2. ارایه دستهبندی شده محتوا
الف) بیان فواید و خواص دعا کردن؛ مثل:
- احساس اطمینان خاطر (الا بذکر الله تطمئن القلوب)
- دوری از گناه (ان الصلوه تنها عن الفحشاء و المنکر)
- ارتباط با قادر متعال و بینیاز مطلق
- رفع بلا از انسان
ب) ارائه برخی توصیههای اخلاقی لازم، مثل:
- توصیه به نماز اول وقت خواندن
- شروع کارها با یاد و استمداد از خدا
- دوری از گناه و توبه پس از ارتکاب آن
ج) بحث و گفتگوی دو طرفه اعضاء پیرامون دعا (بمدت یک ربع تا 30 دقیقه)
3. تکرار بیان خلاصه مباحث ارائه شده در گروه
4. ارزشیابی نهایی
مثلاً مربی میتواند در پایان، با طرح سؤالاتی از قبیل:
- فایدهی دعا کردن چیست؟
- چرا وقتی دعا میکنیم با روحیه بهتری کار میکنیم؟
- برای اینکه دیگران در حق ما دعا کنند، چه کار باید بکنیم؟ و امثال آن، ذهن مخاطبان را در این زمینه فعال نماید.
5. ارائه تکلیف به اعضای حلقه برای جلسه بعدی؛ تکالیفی از قبیل:
- پیدا کردن یک شعر با موضوع دعا
- پیدا کردن یک نیایش با یک دعا از منابع اسلامی
- خطاطی یک بخش از ربناهای قرآن
- تهیه روزنامه دیواری با موضوع دعا و نیایش
اگر شخصی کوچکترین نیکی و احسانی در حق انسان به جای آورد، عقل تشکر و قدردانی از او را لازم میداند، حال با توجه به اینکه پدر و مادر سمبل نیکی و احسان به فرزند هستند و از جان خود برای پرورش او مایه میگذارند، سزاوارترین انسانها برای احترام و قدردانیاند.
خوش زبانی و خوش رفتاری با والدین
بهترین راه برای ابراز محبت به پدر و مادر، نرم گویی و خوش زبانی با آنهاست. پیشوایان معصوم علیهم السلام که بزرگترین مربیان بشری هستند، تندی به پدر و مادر را نهی کردهاند و حتی صدای ما نباید از صدای آنان بلندتر باشد چه رسد به این که خدای ناکرده با آنان به زشتی سخن بگوییم که سخن زشت و ناسزا گفتن به والدین، از گناهان کبیره است.
امام صادق علیه السلام سفارش کرده است: «حتی هنگامی که پدر و مادرتان شما را میزنند، شما از درگاه خدا برای آن دو طلب غفران و بخشش کنید.» باز همان حضرت میفرماید: «اگر پدر و مادر صدایشان را بلند کردند شما صدایتان را آهسته کنید و با آرامش با آنان سخن بگویید.» حتی نباید پدر ومادر را به نام کوچک صدا بزنند. نگریستن از روی مهربانی و عطوفت به صورت والدین، عبادت است. امام صادق علیه السلام میفرماید: «هیچ گاه چشمانت را از نظر کردن به والدین پر مکن، مگر با رحمت و مهربانی.» خداوند در قرآن کریم در توصیهای نیکو به همه آدمیان میفرماید: «و قل لهما قولاً کریما» با آنان با احترام سخن بگوی. پس اگر میخواهیم محبت خود را به آنان اظهار کنیم و سپاس گذار و قدردان آنان باشیم، این سخن امام را به خود تلقین کنیم که: «در همه حال سپاس گذار والدین باشید، حتی در مواقعی که گفتار و کردار والدین مطابق میلتان نباشد.» مطیع بودن در قبال پدر و مادر نشان دهنده محبت به آنهاست.
خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: «پروردگار تو حکم نمود که جز او را نپرستید و به پدر و مادر کاملاً نیکی کنید و اگر یکی از آنها و یا هر دو نزد تو به پیری رسیدند، کمترین اهانتی به آنها روا مدار و بر آنها فریاد مزن و گفتار لطیف و سنجیده به آنها بگو»
پیامبر اکرم (ص) فرمود: «نظر الولد الی والدیه حباً لهما عبادة؛ نگاه همراه با محبت فرزند به پدر و مادر عبادت است»
ثواب بوسیدن پای مادر:
پیامبر (ص) فرمود: «کسی که پای مادرش را ببوسد؛ مثل این است که آستانه کعبه را بوسیده است»
و نیز فرمود: «هر کس پیشانی مادر خود را ببوسد، از آتش جهنم محفوظ خواهد ماند»
در حدیث دیگری فرمود: «کسی که قبر والدین خود را در هر جمعه زیارت کند، گناهانش بخشیده میشود و از نیکوکاران نوشته شود.»
گناهی نیست که مرتکب نشده باشم!
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
سه نفر از بنی اسرائیل با هم به مسافرت رفتند. در ضمن سیر و سفر در غاری به عبادت خدا پرداختند، ناگهان! سنگ بزرگی از قله کوه فرود آمد و بر در غار افتاد و دهانه غار به کلی بسته شد. و مرگ خود را حتمی دانستند. پس از گفتگو و چاره اندیشی زیاد به یکدیگر گفتند: به خدا سوگند! از این مرحله خطر راه رهایی نیست مگر این که از روی راستی و درستی با خدا سخن بگوییم. اکنون هر کدام از ما عملی را که فقط برای رضای خدا انجام دادهایم به خدا عرضه کنیم، تا خداوند ما را از گرفتاری نجات بخشد.
یکی از آنها گفت:
خدایا! تو خود میدانی که من عاشق زنی شدم که دارای جمال و زیبایی بود و در راه جلب رضای او مال زیادی خرج کردم، تا اینکه به وصال او رسیدم و چون با او خلوت کردم و خود را برای عمل خلاف آماده نمودم، ناگاه در آن حال به یاد آتش جهنم افتادم. از برابر آن زن برخواسته بیرون رفتم. خدایا! اگر این کار من به خاطر ترس از تو بوده و مورد رضایت واقع شده، این سنگ را از جلوی غار بردار! در این وقت سنگ کمی کنار رفت به طوری که روشنایی را دیدند.
دومی گفت: خدایا! تو خود آگاهی که من عدهای را اجیر کردم که برایم کار کنند و قرار بود هنگامی که کار تمام شد به هر یک از آنان نیم درهم بدهم، چون کار خود را انجام دادند من مزد هر یک از آنها را دادم ولی یکی از ایشان از گرفتن نیم درهم خودداری کرده و اظهار داشت: اجرت من بیشتر از این مقدار است، زیرا من بهاندازه دو نفر کار کردهام، به خدا قسم کمتر از یک درهم قبول نمیکنم در نتیجه مزدش را نگرفته رفت و من با آن نیم درهم بذر خریده کاشتم خداوند هم برکت داد و حاصل زیاد برداشتم پس از مدتی همان اجیر پیش من آمده و مزد خود را مطالبه نمود. من به جای نیم درهم، هیجده هزار درهم (اصل سرمایه و سود آن) به او دادم. خداوندا! اگر این کار را من تنها به خاطر ترس از تو انجام دادهام این سنگ را از سر راه ما دور کن. در آن لحظه سنگ تکان خورد، کمی کنار رفت به طوری که در اثر روشنایی همدیگر را میدیدند، ولی نمیتوانستند بیرون بیایند.
سومی گفت:
خدایا! تو خود میدانی که من پدر و مادری داشتم که هر شب شیر برایشان میآوردم تا بنوشند، یک شب دیر به خانه آمدم و دیدم به خواب رفتهاند خواستم ظرف شیر را کنارشان بگذارم و بروم، ترسیدم جانوری در آن شیر بیفتد، خواستم بیدارشان کنم، ترسیدم ناراحت شوند، بدین جهت بالای سر آنها نشستم تا بیدار شدند و من شیر را به آنها دادم! بار خدایا! اگر من این کار را به خاطر جلب رضای تو انجام دادهام این سنگ را از ما دور کن! ناگهان! سنگ حرکت کرد و شکاف بزرگی به وجود آمد و توانستند از آن غار بیرون آمده و نجات پیدا کنند.
در مواقع نیاز، وظیفه تنبیه و برخورد با نوجوان خاطی بر عهده مربی است و مراحل تنبیه از این قرار است:
الف) تذکر:
در تنهایی باشد.
بدون شوخی باشد.
صمیمی باشد.
با لحن دلسوزانه صورت گیرد.
امیرالمومنان علی(ع) می فرمایند: «نصیحت کردن در حضور جمع، سرکوفت است.»
ب) اخطار:
در تنهایی باشد.
بدون شوخی باشد.
لحن صمیمی نباشد.
لحن، بوی تهدید بدهد!
ج) تعلیق:
به این معنی که نوجوان از کاری که انجام می داده یا مسئولیتی که بر عهده اش گذاشته شده بر کنار شود. البته با دو شرط:
اخراج موقتی باشد.
به او امید برای بازگشت و جبران داده شود.
همچنین امیرالمومنان در این باب هم باز فرموده اند که: «هر گاه سرزنش کردی، جایی برای دوستی باقی بگذار.»
د) اخراج:
خارج کردن نوجوان از وظایف محول شده به او، با امید بسیار کم برای بازگشت، به این صورت که شخص احساس کند که شما به عنوان نیرو به او احتیاج دارید ولی مسئولیتی به او واگذار نکنید و در عین حال دلبستگی او را نسبت به گروه یا تشکل از بین نبرید.
درست است که هیچ کس را نباید دفع کرد، ولی بسیار واضح است که یک سیب آفت زده می تواند بقیه سیب های سالم یک جعبه را نیز به فساد بکشاند و اگر به داد بقیه نرسیم، همه آنها را از دست خواهیم داد. این جاست که مدیر می تواند با زیرکی خاصی، چنین نوحوانی را از بقیه جدا کند ولی او را دفع نکند. یعنی با محول نمودن مسئولیت های خاصی، او را از جمع دور کند یا به طور خصوصی با او قرار هایی بگذارد یا حتی روشی زیرکانه، او را با جمع دیگری که مناسب با اوست، آشنا و علاقمند کند.
موضوعات قابل استفاده در حلقه های دوره ابتدایی وچند نکته مهم
- * نیکی به پدر ومادر
- * دعوا و دشمنی
- * امانت داری
- * حرف زشت زدن
- * دروغ
- *قسم خوردن
- *نظافت وتمیزی
- * نظم
- * خوصوصیات بهشت وجهنم
- * تشکر
- * اجازه گرفتن
- * آموزش احکام مقدماتی
- * دوست
- * اسراف
- * آموزش صحیح نماز
- * احترام به دیگران به خصوص معلم
- * سلام کردن
چند نکته مهم لازم به ذکر است چون دانش آموزان ابتدایی سنشان بین 7تا12 سال می باشد. یکی از خصوصیات این دوره این است که متربی بیشتر دارای تصور نیم استدالالی می باشد لذا از مطرح کردن بحث های عقلی خوداری نمایید .
از دیگر خصوصیات این دوره این است که متربی ها بیشتر نقش الگو پذیری دارند. لذا باید خود ومعلمان و پدر ومادر را متوجه این موضوع کرد که فرزند هر کاری راکه عملاًا ز شما ببیند می پذیرد نه گفته های شما را.
مثلاًاگر امام جماعت قولی داد اگر عمل کرد دانش آموز این را یاد می گیرد که باید به قول خود عمل کند و در این صورت هرچه شما با حرف بگوید و عمل نکنید تاثیری نخواهد داشت
از دیگر خصوصیات این دوره زود رنج بودن و خوشحالی های کوتاه و زود گذر می باشد لذا باید در هنگام صحبت کردن مواظب باشید الفاظی را به کار ببرید که مشکلی ایجاد نکند یا در حرکات خود دقت نمایید مثلاً دائماً به یک نفر نگاه یا اشاره نکنید و یا اینکه نام هایی را که به کارمی برید برای شخصیتهای بد داستان مواظب باشید در آن جمع، افرادی نباشند که دارای چنین اسمی باشند.
و در این دوران چون دانش آموزان آنچه را می شنوند در ذهن تصور می کنند لذا برای کار با آنها باید وارد خیال بچه ها شد.
حضرت علی علیه السلام می فرمایند هرکسی بچه دارد باید با آن بچگی کند .
موضوعات قابل استفاده در حلقه های دوره راهنمایی و چند نکته مهم
- * نظم وانضباط
- *برنامه ریزی
- *دوست داشتن
- * محبت
- *ولایت و رهبری
- *میزان (حساب وکتاب قیامت)
- * داستانهای هیجانی
- * احترام به معلم وپدر ومادر
- *پوشش ولباسهای مناسب
- * امید به لطف خداوند
- * برخی از رفتارهای اجتماعی
- *مهربانی خداوند
- *شمردن نعمتهای خداوند وبیان فایده های آنها
- *شیطان
- *توکل
- *گذشت
- *نکات مهم احکام نماز و روزه و حجاب در سطح لازم
چند نکته مهم
دانش آموز چون در این دوره بین سن 12تا 16 سالگی می باشد از خصوصیات این دوره استقلال طلبی آنها می باشد به همین خاطر برای جا افتادن مطالب باید از خود آنها استفاده نموده مثلاً با سوال کردن از آنها جواب را از خود آنها بگیرید.
هیچ گاه جوابها را به طور صریح وواضح برای دانش آموز بیان نکنید بلکه آرام آرام بیان کنید .
مطالب خود رابه صورت پیشنهادبه دانش آموزان بیان نمایید .
در مورد موضوعات مورد بحث با آنها مشورت نمایید .
در این دوره بهترین روش جذب دوست شدن با آنها می باشد سعی کنید نام آنها رایاد بگیرید وآنها را با نام صدا کنید.
مباحثی را که مطرح می نمایید دلایل آن را به طور ساده برای دانش آموزان شرح دهید .
تذکرات را خصوصی بدهید نه در جمع
برای رویارویی با یورش فرهنگی دشمن ابتدا باید اهداف و تفکّر و ابزارهایی را که برای این هدف بهکار میگیرد شناسایی و سپس برنامه دقیق و مناسب برای مبارزه با آن اندیشیده و اجرا شود. مردم عزیز خصوصاً جوانان و نوجوانان باید بدانند که هدف دشمن از تهاجم فرهنگی، منهدم کردن هسته مقاومت درونی آنهاست تا بتوانند با زحمت کمتری اهداف استعماری و اشغالگرانه خویش را محقّق سازند. در این بین اگر بتوانند از دروازه دلها و اندیشهها و خواستههایشان وارد شده و به درون آنان نفوذ کنند، میتوانند به آسانی آنچه را که میخواهند در اختیار بگیرند.
یکی از اصلی ترین و ابتدایی ترین نکته ها در پاسخ گویی آن است که شنوندۀ خوبی برای سؤال ها باشیم .
چه ترفند جالبی! برای اداره بچهها به آنها مسوولیت میدهیم.
1- بلوغ یک دوره ی بحرانی است که طی آن تغییرات زیادی را تجربه میکنم. بسیاری از رفتارهای من برای سالهای نوجوانی طبیعی است. اگر شما بتوانید این واقعیتها را درک کنید و برخوردی متناسب با سنی که دارم با من داشته باشید، با موفقیت خواهم توانست این مرحله ی بحرانی را سپری کنم.